شهید شاخص استان آذربایجان غربی
شهید بابا ساعی
يکي از ثمرات انقلاب ما اين است که موانع رشد انساني را از ميان برداشته است.
پاسدار شهيد، بابا ساعي در سال 1333 در يك خانه روستائي و تقریبا پرجمعیت واقع در محمودآباد از توابع شهرستان اروميه متولد شد. بعد از طي دوران كودكي تا پايان دوره ابتدائي تحصيل نمود. سپس براي امرار معاش و كمك به خانواده به كار نقاشي و كتاب فروشي پرداخت. با شروع نهضت عظيم اسلامي از طرفداران و فعالان انقلاب شد. در پخش اعلاميهها و نوارهاي انقلابي تلاش و كوشش میکرد و در جريان اين فعاليتها بارها مورد ضرب و شتم قرار گرفت. با ورود امام خميني(ره) به ميهن اسلامي، با ايمان و اعتقادي مضاعف منشأ خدمات ارزنده شد و براي اداي دين خود به انقلاب به كسوت پاسداران درآمد.
جنگ که شروع شد راهي جبهههاي اهواز، باختران و مرز سرو گرديد و در راه حفظ و حراست از انقلاب مجاهدت نمود. وي در سمت معاونت تيپ 9 حضرت ابوالفضل (ع) از لشكر 31 عاشورا به منطقه شرهاني رفت و در خط مقدم جان بر كف ايثارگري نمود. او از روحيه شهادت طلبي بالايي برخوردار بود و خانوادة خود را براي چنين روزي آماده کرده بود. سرانجام، بعد از عمري تلاش در راه اعتلاي جمهوري اسلامي در تاريخ 1361/12/24 در پاسگاه شرهاني، در رويارويي با دشمن متجاوز، بر اثر اصابت تركش، به كاروان سرخ شهيدان انقلاب ملحق و به ديدار حق تعالي شتافت.
فرازی از وصیتنامه شهید
بسم الله الرحمن الرحيم
خداوند متعال ما را آفريد تا در مسير او حرکت کنيم و براي مسيرش راهنمائي قرار داده...
يکي از ثمرات انقلاب ما اين است که موانع رشد انساني را از ميان برداشته است. ما به ياري خداوند به پيکار خويش عليه دشمنان اسلام ادامه خواهيم داد تا آن زماني که کلمه حق بالا برده شود و کلمه کفر دفن گردد.
برادرانم، خويشتن را به صفات نيکويي که اسلام بدان امر فرموده مزين سازيد و در مسير حق باشيد.

خاطرات يكي از همرزمان شهيد
شهيد بابا ساعي هميشه به نيروهاي اسلام و رزمندگان و بر قلبهاي آنها مانند يك فرمانده حاكم بود و به عنوان خصوصيات اخلاقي و بُعد معنوي كه در وجود ايشان بود علاقه و احترام زيادي برای او قائل بودند. برخوردش خيلي خوب بود. برخورد ايشان با روحانيت خيلي جالب بود. بعضي مواقع برادران كه به منطقه براي بازديد ميآمدند هميشه به استقبال ايشان ميرفت. به خانوادههاي شهدا احترام میگذاشت. هميشه در جوار شهيد مهدي باكري بودند. در عملياتها، عمليات والفجر مقدماتي، در شناساييها با شجاعت حرکت و اقدام می کرد.
اين شهيد بزرگوار حالت جالبي در خواندن دعا و قرآن داشت. هر كس صداييش ميكرد یا کنار او مینشست و رفت و آمد داشت اصلا توجهی نداشت حتی زمان سخنرانيهاي امام خميني (ره) سراپا گوش بود و توجهي به اطراف نميكرد.