نام خانوادگی:
حسن زاده عبدی
استان تولد:
آذربایجان غربی
بنام خدا
شهيد جليل حسن زاده عبدي تا پنجم ابتدايي درس خوانده بود . وي 3-4 سال داشت که پدرش را از دست داد . نبود پدر از يک طرف و وجود مشکلات مالي از سوي ديگر مانع از آن شد که جليل تحصيل خود ادامه دهد .
در زمان ازدواج شهيد 22-23 ساله بود که زندگي متاهلي اش 4 سال طول کشيد و ثمره ي اين ازدواج 2 فرزند بود که يک دختر و يک پسر هست. موقع شهادت شهيد پسرش دو سال ونيم و دخترش يک سال ونيم سن داشتند .
.شهيد به نمازهاي اول وقت به همراه جماعت را فراموش نمي کرد و در جلسات قرآني که در مسجد مولاي متقيان بود شرکت مي کرد . همچنين از فاميل و دوست و آشنا و چنانچه کسي مشکلي داشت سعي در رفع آن مي نمود و همچنين کار مي کرد شغل آزاد داشت و در هزينه هاي زندگي کمک حال مادرش و خانواده بود .
شهيد قبلا به خدمت سربازي رفته بود دوره هاي آموزشي را در شهر مقدس گذراند و بعدا به اروميه آمده و در ارتش خدمت کرد .
در آن زمان که بسيجي بود به خاطر حفاظت از صندوقهاي راي گيري در جاده مهاباد از ناحيه شکم زخمي شده که بدليل عوارض ناشي از مجروحيت و بعد از 3 سال بستري و مداوا – در تاريخ 2/4/67 به شهادت مي رسد هرچند که تقريبا 3 سال بخاطر عوارض ناشي از مجروحيت درد و رنج زيادي را تحمل مي کرد اما هرگز نماز اول وقت را ترک نکرد و آرزو داشت که بعد از بهبودي هم مجددا به جبهه هاي نبرد حق عليه باطل برگردد ، هرگز هدف و آرمانش را فراموش نکرده بود .
نحوه شهادت : توسط اشرار و ضد انقلاب در جاده مهاباد مجروح مي شود که بعد از 3 سال در تاريخ 2/4/67 به شهادت مي رسد . پيکر مطهر شهيد با حضور دوست و آشنا و مردم شهيد پرور اروميه که با شکوه خاصي تشييع و در اروميه باغ رضوان قطعه شهدا تدفين گرديد .
استان شهادت:
آذربایجان غربی
منطقه عملیاتی:
جاده مهاباد
نحوه شهادت:
درگیری با اشرار
گـلزار دفـن:
باغ رضوان ارومیه
مادر شهيد مي گويد: من زياد ناراحتي و گريه مي کردم بعد از شهيد ، که يک روز به خوابم آمد و گفت مادرجان زياد گريه نکن و خودت را ناراحت نکن من در مکاني بسيار خوب و راحتي هستم که از آن وقت به بعد من آرام گرفتم و صبر و بردباري پيشه کردم .