تصاویر جبهه و جنگ
نام:
سلمان
نام خانوادگی:
اسماعیلی
نام پدر:
مقصود
تاریخ تولد:
1337/07/18
استان تولد:
آذربایجان غربی
شهر تولد:
نقده
وضعیت تاهل:
متاهل
تحصیلات:
زیر دیپلم
رشته تحصیلی:
-
شهر تحصیل:
-
شغل:
-


" پيروز است ملتي كه راه خود را كه صراط مستقيم انسانيت است يافته و در آن راه به جهاد مقدس برخاسته است."
(امام خميني (ره))

شهيد سلمان اسماعيلي فرزند مقصود به سال 1337 در روستاي تهگرجي از توابع شهرستان نقده (بخش اشنويه) ديده به جهان گشود و پس از عمري مبارزه به تاريخ 61/2/12 در عمليات آزادسازي خرمشهر به فيض شهادت نائل گرديد.

فرازي از زندگينامه شهيد:
شهيد در روستاي مذكور به مدت دو سال جهت كسب علم و دانش قدم به دبستان گذاشت، ولي بعداً به خاطر فشار اقتصادي و فقر مالي از ادامه تحصيل محروم شد و دوش به دوش پدر در كارهاي كشاورزي مشغول شد. به خاطر آزار و اذيت ارباب همراه پدر زادگاه خويش را رها كرده و به شهرستان نقده آمد. در بدو پيروزي انقلاب فعاليت هاي شهيد، چشمگير و خيلي مثمرثمر بود. زماني كه انقلاب به رهبري امام خميني (ره) به پيروزي رسيد و رژيم ستمشاهي از بين رفت، احزاب مخالف جهت مقابله با انقلاب پرداختند. شهيد اسماعيلي به خاطر شور و اشتياق و علاقه اي كه به انقلاب داشتند با مراجعه به ژاندارمري و به خاطر دفاع از حريم ميهن اسلامي و انقلاب تحت عنوان جوانمرد لباس رزم پوشيده و رودرروي انقلابيون ايستاد و رشادت ها و جانبازي هاي زيادي از خود نشان داد. زماني كه سپاه پاسداران انقلاب اسلامي نقده تأسيس شد. شهيد به عضويت سپاه درآمد و با اينكه دمكرات ها مي خواستند او را منصرف سازند ولي ايشان با خلوص نيت و همتي عالي و اراده اي محكم و راسخ حرف هاي آنها را پوچ انگاشته و انقلاب و رهبري امام را سرمايه عمر خود تلقي مي نمايند و دست ردّ بر سينه آنها مي زند. شهيد در تمام درگيري ها شركت فعال داشت و تمام منطقه و كوه ها در زير پاهاي استوار و اراده پولادين او سر فرود مي آورند.
شهيد هميشه در درگيري ها آرپي جي بر دوش مي گذاشت و با هر تيري كه شليك مي كرد قلب دشمن را نشانه مي گرفت و دشمن را تارومار مي ساخت. در مورخه 60/12/14 بنا به درخواست و به خاطر نياز مبرم به آرپي جي زن در جبهه هاي حق عليه باطل شهيد داوطلبانه آمادگي حضور در جبهه و دفاع از حريم مقدس ميهن اسلامي و آرمان هاي مقدس انقلاب را اعلام مي كند و در عمليات فتح المبين شركت مي نمايد. شهيد با عزمي راسخ هنگام خداحافظي از خانواده اش، جبهه را شهادتگاه و شهادت را براي خود سرافرازي مي دانست. با خلوص نيت و قلبي پاك براي زيارت مرقد امام هشتم (ع) مي رود تا از امام بخواهد كه او را به آرزويش كه همان پيوستن به حق و ملكوت اعلي است برساند و شهادت را نصيب او سازد و بالاخره در عمليات بيت المقدس (آزادسازي خرمشهر) در مورخه 61/2/12 در منطقه نيسان بر اثر اصابت تركش خمپاره به آرزوي ديرينه اش رسيده و شهادت را با آغوش باز پذيرا مي شود.
پيكر پاكش در گلزار شهداي نقده به خاك سپرده شد.
خداوند روحش را غريق رحمت فرمايد.
 

تاریخ شهادت:
1361/02/12
استان شهادت:
خوزستان
شهر شهادت:
خرمشهر
عملیات:
بیت المقدس
منطقه عملیاتی:
خرمشهر
نحوه شهادت:
جبهه و جنگ
توضیحات :
بر اثر ترکش خمپاره
مفقود:
شهید
گـلزار دفـن:
-
قطعه دفن:
-
ردیف دفن:
-
شماره قبر:
-
تاریخ خاکسپاری:
-

بِسْمِ ا... الَّرَحْمنِ الرَّحيم 
"وَ ما رَمَيْتَ إِذْ رَمَيْتَ وَ لكِنَّ ا... رَمى"
"هنگام شليك تيرها تو شليك نمى كردى، بلكه خدا شليك مى كرد ."
با سلام و با درود به رهبر كبير انقلاب و شهداى گلگون كفن و ملّت مبارز ايران.
وظيفة هر فرد مسلمان ايجاب مي كند كه در مقابل ظلم و زورگويي هاى ابر قدرتها هر چه در توان داريد به كار گيريد و از حقوق حقه مستضعفان دفاع بكند و در اين جهادي كه انجام مي دهد خانواده و ماديّات اين دنيا معنى ندارد، زيرا كه شرف و حيثيت و مكتب بيش از اينها ارزش دارد. مي خواهم به امت شهيدپرور و خانواده خويش اظهار نمايم كه من خالصانه و با آگاهى در اين راه كه راه انبياء و ائمه اطهار مي باشد گام نهاده ام و اگر لياقت داشته باشم با همان خلوص و سادگي به لقاءا.. خواهم پيوست. اى امت مبارز، ما نسبت به هم وظايفى متقابل داريم. يعنى ‌وظيفه ‌من و همسنگرانم مبارزه مستقيم و مسلّحانه هست و وظيفة شما هم اين است كه در پشت جبهه با اتحاد خويش به جهانيان ثابت بكنيد كه خيانت به خون شهدا معنى و مفهومى ندارد و همچنان ادامه دهندگان راه ايشان خواهيد بود. مى خواهم كه فرزندان و نسل آينده را از كودكى نسبت به قرآن‌ و فرامين خداوند متعال آشنا سازيد تا آيندگان ما مدافع حقوق محرومان باشند و ريشة ظلم و ستم را از جا بكنند و حالا چند كلمه اى با خانواده ام دارم و آن اين است كه من اين لباس مقدس را پوشيده ام كه مدافع اسلام و قرآن باشم و هر آن امكان شهادت من هست. اگر در اين راه شهادت نصيبم شد و به عهدي كه با خدا بسته بودم وفا كردم و به لقاءا... پيوستم، حقوق من به پدرم مي رسد و فرزندان و عيالم تحت نظر ايشان مي باشند و اگر همسرم نخواستند بعد از من در خانه ام بمانند، هر‌آنچه شرع مقرر داشته مي توانند سهم ببرند، ولي فرزندانم بايد پيش پدرم باشند و زير نظر ايشان مشغول آموختن فرامين الهى و فريضه هاى شرعي باشند تا ادامه دهندگان راه ما باشند و همسرم تا زماني كه در خانه ام باشند در امور فرزندانم مي توانند دخالت كنند، ولي زماني كه از خانة ما رفتند نمي توانند در امور فرزندانم دخالتي بكنند. همچنين من به هيچ كس قرضي ندارم و كسي هم به من بدهكار نيست.
ديگر عرضى ندارم. همة شما را به خداوند متعال مى سپارم.
در بودن اين وصيت نامه، ‌وصيت نامة قبلي من باطل هست.
سلمان اسماعيلي
61/1/27

لینک کوتاه:

تصاویر

فیلم

تمام حقوق این سایت متعلق به ستاد کنگره ملی بزرگداشت 12000 شهید آذربایجان غربی می باشد