استان تولد:
آذربایجان غربی
بسمه تعالی
فرازی از زندگینامه شهید:
شهيد بهزاد آهندوست در سال 1343 در ارومیه، در خانواده متدين و مذهبي ديده به جهان گشود. پدر او كارمند شهرباني و مادرش خانهدار بود. تحصيلات ابتدائي و راهنمايي را در كنار خانواده و در همان محل سكونت ادامه داده و سپس به علت فوت شوهر خواهرش به تهران نزد خواهرش رفت و دوران دبيرستان را در مدرسة طالقاني در رشته علوم تجربي ادامه داد. شهيد آهندوست، فردي انقلابي و فعال بود. علاقه وافري به امام (ره) و انقلاب داشت و با برادر بزرگ خويش دائم بر عليه رژيم طاغوت در مساجد و بسيج فعاليت مينمود. با پيروزي انقلاب شكوهمند اسلامي ايران، همگام با مردم مسلمان و غيور در راهپيماييها بر عليه رژيم ستمشاهي شعارهاي ضد رژيمي سر ميداد و ماهیّت فاسد رژيم شاه را برملا ميساخت. با شروع جنگ تحميلي و با اينكه سرپرستي خواهر و دو فرزند خردسال خواهرش را در تهران به عهده داشت، وارد بسيج شد و به مادرش اطلاع داد كه ميخواهد به جبهه برود. ولي مادرش مانع رفتن او شد و گفت: بعد از رفتن تو چه كسي از خواهر و دو فرزند خردسالش نگهداري خواهد كرد. در جواب گفت: امثال خواهر من در تمام نقاط ايران زيادند و مسئوليّت اصلي من دفاع از ناموس و خاك ميهن اسلامي ميباشد. شهيد هيچ وقت از جبهه سخن نميگفت، تا اسرار جبهه همچنان مخفي بماند. فقط از رشادتها و جانبازي هاي رزمندگان اسلام صحبت ميكرد. سرانجام، بهزاد آهندوست در تاريخ 1361/03/30 بعد از سه ماه و نيم خدمت در جبهه، در عمليات مرحله پاياني بيتالمقدس در منطقه هويزه بر اثر اصابت تركش به ناحيه سر به درجه رفيع شهادت نايل گشت.
روحش شاد و يادش گرامي باد
گـلزار دفـن:
باغ رضوان ارومیه
بسم ا... الرحمن الرحيم
«پيكار كنيد براي حق و بگذاريد به جاي ذلت و ننگ دامن و كفن شما آغشته به خون بدنتان باشد.»
(امام علي(ع))
«بايد عزيزان خود را فداي اسلام بنماييم.»
(امام خميني)
به اميد ثانيهاى هستم كه مرگ سرخ را كه از محراب على(ع) و شمشير حسين(ع) سرچشمه مىگيرد، در آغوش بگيرم. پدر و مادر و ديگر عزيزان و دوستان، با جملات بالا ديگر فكر نمىكنم براى شما اندوهى مانده باشد كه براى آن غصه بخوريد. شما توجه كنيد به گفتههاى بزرگان اسلام و ببينيد اين بزرگان دين چه مىفرمايند و شما هم از آنها پيروى كنيد. حال كه خبر شهادت مرا دريافت ميكنيد از شما ميخواهم كه بيتابى نكنيد و آية شريفه (إنا لله و إنا اليه راجعون) را زمزمه كنيد.
ميخواهم كه اگر به مقام رفيع شهادت نايل آمدم، با نثار خون ناقابل خود به اين نابخردان و بيدينان بفهمانم كه اگر نبودم در صحراى كربلا يارى امام حسين (ع) رهبر آزاد مردان را نمايم، امروز به نداى حسين زمانم خمينى بت شكن فرياد لبيك را سر مىدهم و تا آخرين قطره خونم دست از چنين رهبرى و چنين مكتبى نخواهم كشيد و تقاضاى من از ملت مسلمان و قهرمان و شهيدپرور ايران اين است كه امام را تنها نگذاريد و هميشه در صحنه حاضر باشيد تا توطئهگران آرزوى خود را به گور ببرند. مردم! مبادا امام امت، اين قلب امت و هديه خدا را تنها بگذاريد. خدايا تو را به حق خون تمام شهدا قسم ميدهم رهبر انقلابمان را از تمام بليات ارضى و سمائى مصون و محفوظ بدار و عمر ما را لحظهاى بگردان و آن لحظه را به عمر رهبرمان بيفزاى.
خدايا شهادتم در راه اسلام و قرآن را كه خارى در چشم دشمنان است بپذير. به اميد پيروزى انقلاب اسلامى ايران و نابودى تمام ابرقدرتها و در رأس آنها آمريكا و در آخر هم ميخواهم كه جسم بيروح مرا در بهشت زهرا در كنار بهشتىها و رجايىها و ديگر شهيدان گلگون كفن به خاك بسپاريد.
به اميد پيروزى رزمندگان اسلام در سراسر گيتى
بهزاد آهن دوست