شهيد در سال 1344 در روستاي چالدران در خانواده اي مذهبي پاي به عرصه هستي گذاشت و فضاي خانه خويش را که از نور ايمان پر بود سرشار از شور و شادي مي کند و در همان روستا تحصيلات ابتدائي را به پايان ميرساند که تحصيلات مصادف مي شود با هجوم ناجوانمردانه صدام به خاک شهيد پرور کشورمان او در اين ايام احساس مسئوليت بيشتري ميکند و با حضور  در پايگاههاي مقاومت به حراست از ارزشهاي اسلام مي پرداخت. تا اينکه تحصيلات خويش را در سال دوم نظري نيمه تمام گذاشته و روانه جبهه ها مي شود. او که فردي شجاع و دلير بود پس از ابراز رشادت در جبهه مسئوليت دسته اي را به عهده اش واگذار مي کنند تا اينکه از مبارزه اي جانانه دشمن زبون به تاريخ 66/1/18 در منطقه شلمچه به درجه رفيع شهادت مي گردد و برگي زرين از تاريخ پر افتخار وسراسر حماسه اسلام را به خويش اختصاص مي دهد شهيد گرانقدر عاشق امام امت بوده و سعادت را در پيروزي ولايت فقيه مي دانستند او که در توصيه هايش به دوستان خويش هميشه اظهار داشت :
" از اختلاف و تفرقه افکني به ور باشند و پيوسته خدا را ياد کنيد
"

خدايا مرا ببخش و بيامرز ، از تو مي خواهم اول پاکم کني بعد مرگم را برساني. از تو مي خواهم که مرا صاف و بي آلايش از اين دنياي فاني بيرون ببري اگر لياقتش را داشتم و شربت شيرين شهادت را نوشيدم...
سلام گرمم را به محضر امام عزيزمان برسانيد و به او بگوئيد که محمد در وصيت نامه اش نوشته است که تنها براي خداوند و به اطاعت از او در اين راه پا نهادم و تا پاي جان خواهم ايستاد و در راه او نه يک جان بلکه اگر هزاران جان نيز داشتم حاضر به دادنش بودم.