بنام خدا

شهيد فريدون محمّدپور، تحصيلاتش نيز تا پنجم ابتدايي بود. ايشان فردي انقلابي وايمانش بسيار قوي بود، و خدمت گذاري واقعي براي نظام بود. شهيد در مسجد روستا فعاليت وسيعي داشتند و در تدارک مراسمات مختلف مذهبي فعاليت وسيعي از خود نشان مي دادند و در دعاهاي توسل , زيارت عاشورا ؛ دعاي کميل و... عارفانه شرکت ميکردند.

او هميشه از خدا ميخواست انقلابي که به پيروزي رسيده، موفقيّت هاي بعدي را در جنگ نيز حاصل نمايد، بهره زحماتي که ملّت در اين راه متحمّل شده اند ببيند.

شهيد به امام خميني ( ره ) علاقه وافري داشت، تا جايي که در همه عکس هايش در کنار تمثال مبارک حضرت امام عکس گرفته است. وي در مقابله با مشکلات با صبر و بردباري مسائل را حل و فصل ميکرد چون هدف اصلي او موفقيت در جنگ بود؛ لذا همه مشکلات در نظرش کوچک مي آمد. براي همين هم توصيه اش به اطرافيان بخصوص هم سن و سالانش اين بود که شما نيز در دفاع از کشور سهيم باشيد، بايد همه دست در دست هم دهيم تا به پيروزي دست يابيم.

شهيد حدود 19 سال  سن داشتند، او با شور و حال عجيبي راهي جبهه هاي نبرد شد، و خودش آگاهانه اين راه را انتخاب و با اميد پيروزي و در اين مسير قدم گذاشت.

مجروحيت شهيد: يکبار در اروميه توسط حزب دمکرات از ناحيه شکم تير خورده و مجروح گرديدند.

نحوه شهادت و محل شهادت: در منطقه سرو – پايگاه کورا با تير مستقيم دشمن  که به پشتش اصابت کرده بود، به شهادت رسيدند. تاريخ شهادت 13/12/62 و تاريخ دفن 20/12/62 ميباشد و مزار شهيد در اروميه قطعه شهداست.

خاطره اي بعد از شهادت: يک بار از پادگان المهدي آمده بودند، از خانواده اش برگ مأموريتهاي شهيد را خواستند، همه برگه هايش را آورديم، تعجب کردند و گفتند: با اين همه مأموريت او اصلأ در منزل بوده است؟!