بنام خدا

شهيد هاشم محمودي در سال 1330 هجري شمسي در روستاي زرمانلو(از توابع شهرستان اروميه) در يک خانواده مذهبي ديده به جهان گشود او دوران ابتدائي را در همان روستا مشغول به تحصيل بود و بعد از اتمام دوران ابتدائي ديگر ادامه تحصيل نداد.او از همان دوران کودکي بچه آرام و سر به زيري بود، کمک به ديگران را دوست داشت و از اينکار لذت مي برد. او در تمام کارها خصوصاً کشاورزي عصاي دست پدر و مادرش بود، تااينکه در سن هيجده سالگي براي خدمت سربازي اعزام شد و بعد از اتمام دروان سربازي اش تشکيل خانواده داد و سپس به اروميه آمد. او توانست در شهرداري استخدام شود با اراده قوي که داشت در تمام کارها موفق بود.
چند سال نگذشته بود که انقلاب اسلامي در سال 1357 به پيروزي رسيد او نيز مثل بقيه مردم هميشه در راهپيمايها و سخنرانيها در مساجد شرکت مي کرد تا اينکه جنگ شروع و دشمن از هرسو به ميهن عزيزمان حمله ميکرد و با هواپيماهاي خود تمام شهرهاي ايران را بمباران ميکرد.
شهيد هاشم محمودي که از طرف اداره چندين بار داوطلبانه در اين جنگ حق عليه باطل شرکت نموده بود، او در يکي از مأموريتهايي که از طريق اداره به او محول شده بود در منطقه سردشت از پا مجروح شده بود. و چندي که از مأموريت او نگذشته بازهم داوطلبانه به منطقه پيرانشهر رفت که در منطقه پيرانشهر توسط افراد حزب دمکرات که براي محل مجروحين بود شهيد شد.قبل از اينکه به ماموريت برود در منزل از شهيد شدن صحبت مي کرد و مي گفت من که به اين مأموريت مي روم ديگر برنميگردم ، من يادم است که در موقع خداحافظي در منزل ايشان بوديم که به پسر بزرگش گفت که مواظب مادرم باشد مادر شهيد نيز در آنجا مهمان بود يعني آمده بود برود دکتر، گفت پسرم مواظب مادرم باش من ديگر مي روم برنميگردم.اين حرف شهيد خيلي تأثير در من گذاشت که شهيد شدن به وي الهام شده بود. عاقبت در سال 64 در پیرانشهر به فیض شهادت نائل آمد. روحش شاد .